طراحی مدل بین المللی شدن آموزش عالی ایران
(مطالعه موردی: یکی از شعبات ایجاد شده دانشگاه پیامنور در گرجستان)[1]
چاپ شده در فصلنامه علمی-پژوهشی سبک زندگی اسلامی با محوریت سلامت
دوره ۳، شماره ۳ - (تابستان ۱۳۹۸)
چکیده:
روششناسی: روش پژوهش از لحاظ هدف كاربردي و با توجه به ماهيت داده ها، كيفي است. مشارکت کنندگان 15 نفر از مدیران و دانشجویان ایرانی و خارجی در حال تحصیل در دانشگاههای بین المللی بودند که نمونهگیری به صورت هدفمند و گلوله برفی تا حد اشباع نظري ادامه يافت. ابزار پژوهش مصاحبه بوده که به روش تحلیل دادهها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی مورد تحليل قرار گرفت.
یافتهها: عمده ترين يافته ها حكايت از آن داشت كه مجموع داده ها 10 مورد بوده که براساس نظر اساتید و کارشناسان 47 شاخص از میان آن ها استخراج و بر اساس آن مدل بین المللی سازی آموزش عالی در یکی از شعبات ایجاد شده دانشگاه پیامنور در گرجستان طراحی شد.
نتیجهگیری: مدل طراحي شده شامل مولفه های: سیاسی، زیرساختهای مالی، تجهیزات و امکانات، دانشگاهی، سازمانی، ارتباطات بینالملل، آموزشی و درسی، اداری، پشتیبانی و خدماتی، فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی است که بر بینالمللی سازی آموزش عالی ایران تأثیر میگذارند.
واژههای کلیدی: دانشگاه، بين المللي شدن آموزش عالی، جهانی شدن، آموزش عالی ایران
جهان امروز، جهانی است که با تغییر و تحول پیوند خورده است و جهانی شدن بدون توجه به مرزها و فرهنگها تمام ابعاد جوامع را تحت تاثیرقرار داده است. در این بین، نظام ارتباطات و ماهیت دانشگاهها نیز دگرگون شده است. جکسون[5] (2008) معتقد است در هزاره جدید، در نتیجه جهانی شدن، جهان به طور روز افزونی باهم پیوسته است و در پاسخ به این پدیده، موسسات آموزش عالی در مأموریت خود ارزیابی دوباره دارند تا بتوانند به این سوال پاسخ دهند که چگونه میتوانند فارغالتحصیلانشان را بهتر آماده کنند تا شهروندان جهانی و حرفه ای در دنیای متغیر امروز باشند. یکی از راههای مناسب برای مواجه با اثرات ناخواسته پدیده جهانی شدن، بین المللی سازی دانشگاهها است، چرا که بین المللی شدن با توجه و احترام به مرزها، فرهنگها و نفع مشترک عمل مینماید. بین المللی شدن آموزش عالی بهعنوان یک ویژگی کلیدی در سراسر جهان شناخته شده است(چانک[6]، 2018). بین المللی شدن آموزش عالی به دلیل ورود دانشجویان خارجی به داخل کشور برای یک کشور مزایای اقتصادی دارد و از طرفی به دلیل مهاجرت دانشجویان به خارج از کشور نیز به دلیل رقابت در اقتصاد جهانی منفعت دارد (بامبرگر[7]، 2018). بین المللی شدن آموزش عالی برای مؤسسات آموزش عالی مزایایی از جمله افزایش درآمد، کسب شهرت و افزایش رتبه بندی جهانی دارد(لومر[8]، 2017). امروزه اهمیت بینالمللی سازی برای موسسات آموزش عالی به عنوان یک دل مشغولی محوری به حساب می آید. به نظر میرسد افزایش اهمیت بینالمللی سازی در آموزش عالی، برگرفته از تفکر موسسات و دولتهای ملی است که بر تغییر محیط آموزش عالی تأکید میکنند. از طرفی باید خاطر نشان ساخت که آموزش بین المللی معادل از دست دادن قدرت حاکمیت نیست، اما مستزلزم تعهد به این است که دانش فرصتها چه برای آنهایی که در داخل هستند و چه برای ذینفعان در سطح بینالمللی بهطور ساختارگرایانه ساخته شوند(مورت[9]، 2006). با توجه به اينكه هزارهي سوم با آواي اقتصاد جهاني دانش - محور و تحول بنيادي علوم و فنون همچون رايانههاي شخصي، انرژي نوري، انرژيهاي جايگزين، بيوتكنولوژي و نانو تكنولوژي همراه و همزاد بوده است، نتايج آني اين تحولات نشانگر اهميت بيش از پيش دانش و فناوري سازمان يافته ميباشد. بنابراين همزمان با پديدهي جهاني شدن، ضرورت متحول شدن نهادهاي آموزش عالي و تاكيد بيشتر بر همكاريهاي بينالمللي دانشگاهها و موسسههاي آموزش عالي به عمل آمده است. علاوه بر آن، از اين نهادها انتظار ميرود كه به حذف فاصله بين دانش و فناوري پرداخته و نيز مبادلات علمي، آموزشي و فرهنگي ميان ملل و فرهنگها را تقويت كنند (بازرگان، 1387). تأثيرات جهاني شدن بر نظام آموزش عالي موضوعات مختلفي را شامل مي شود كه شايسته است كه با نگاهي بينالمللي مورد ارزيابي قرار گيرند تا به مرور بتوانند به حد استانداردهای جهانی برسند و متناسب با آنها ایفای نقش کنند (آراسته و همکاران، 1387). در چنین شرایطی دانشگاهها برای بقاء در قرن بيست و يكم مي بايست خود را با ذهنيت جهاني سازگار كنند. در غير اين صورت ناگزير به از دست دادن شرايط رقابت جهاني خواهند بود. تأکید بر همکاریهاي بین المللی مؤسسات آموزش عالی و دانشگاهها همزمان با پدیده جهانی شدن( بازرگان و همکاران، 2010). امروزه، بین المللی سازي در اهداف، فعالیتها، مدیریت و رهبري تفاوت بسیار زیادي با نیمه اول قرن بیستم دارد (دیویت[10]، 2010). این موضوع در صدر مأموریتهاي رهبران دانشگاههایی است که می خواهند مؤسسات خود را بین المللی کنند تا با جهان در ارتباط باشند (آلدرمان[11]، 2001). با وجود اینکه بین المللی سازي به عنوان هدف اصلی در دانشگاهها و در مرکز اهداف راهبردي آنها قرار دارد، براي بسیاري از فعالان حوزه آموزش عالی همچنان مفهومی مبهم است (دیویت و همکارن، 2011)، این مفهوم به گونههاي متفاوتی تفسیر شده است و با بسیاري از مأموریتهاي ملی در آموزش عالی فاصله دارد. اجراي این مفهوم فرایندي پیچیده و چند وجهی است نایت[12] (2003) در بسیاري از کشورها بینالمللی شدن وسیلهاي براي رسیدن به اهدافی بزرگتر همچون بهبود کیفیت و ارتقاي آموزش عالی و خدمات آن است. بر اساس مطالعات انجام شده در سال 2025 میلادي بسیاري از کشورها مانند چین، هندوستان، مالزي،کره، ترکیه، مراکش و ایران بالاترین رتبه تقاضا را براي آموزش بین المللی خواهند داشت و براي تحقق این امر بر تضمین کیفیت و اعتبارسنجی برنامههاي آموزشی بینالمللی در سطح ملی براي تضمین کیفیت بینالمللیسازي آموزش عالی تأکید شده است (بازرگان و همکاران، 2010). برخی کشورهای شرق آسیا و خاورمیانه نیز اهداف بلند پروازانهی را در این زمینه طرح ریزی نموده اند؛ کشورهای منطقه نظیر قطر، امارات، ارمنستان و عربستان با همکاری کشورهای غربی و توسعه تجهیزات و ارائه خدمات و تسهیلات رفاهی و بازاریابی در جذب دانشجویان خارجی و کسب وجهه بین المللی موفقیتهایی کسب نمودهاند. در آسیای شرقی نیز ژاپن، کره، مالزی، سنگاپور و چین نیز با اقداماتی در این زمینه به رشد چشم گیری دست یافتهاند، به طوری که سه کشور مالزی، سنگاپور و چین در سالهای 2005 و 2006 توانستند حدود 12% از سهم بازار دانشجویان بین المللی را به خود اختصاص دهند که این رقم در حال حاضر افزایش زیادی داشته است (ذاکرصالحی، 1397). در ایران نیز، طی دست کم دو دههی گذشته ضرورت توجه به نقش و اهمیت بین المللی دانشگاهها در پیشبرد اهداف توسعهای کشور نه تنها توسط مقامات بلند پایه بلکه حتی در اسناد بالادستی کشور صراحتاً مورد تأکید قرار گرفته است. در برخی از این اسناد توجه به راهبردهای بین المللی توسعهی آموزش عالی به صورت پراکنده به چشم میخورد. پراکنده بودن ناظر بر این مهم است که بین المللی شدن برخی خدمات و کارکردهای آموزش عالی در اسناد بالادستی کشور مورد تأکید قرار گرفته است اما این تأکیدات لزوماً از منطق و رویکردی مشخص، پیروی نمیکنند. بررسی اسناد بالادستی نشانگر آن است که توجه به بعد بین المللی در فعالیتها و خدمات آموزشی، پژوهشی ومشاورهای دانشگاهها در طیفی از آرمانها و منافع ایدئولوژیک و غیرایدئولوژیک شکل گرفته است. این مهم ناظر بر ارادهی سیاسی دست کم در سطح قانون گذاری و سیاستگذاری برای بین المللی شدن است. همچنین با بررسی پنج برنامه توسعه کشور و محورهای این برنامهها در آموزش عالی که بعنوان رهنمودی برای رشد و توسعه کشور از جمله علوم، تحقیقات و فناوری به شمار میرود مشاهده میشود که محورهای کلی این برنامهها و سیر تحول پنج نسل برنامههای توسعه از "توسعه کمی" در برنامه اول و دوم به "ساختار دهی توسعه علم و فناوری در کشور"در برنامه سوم با تغییر نام وزارت فرهنگ و آموزش عالی به وزارت علوم تحقیقات و فناوری و دادن وظایف تبیین و تدوین سیاستها و اولویتهای راهبردی در حوزه تحقیقات و فناوری به این وزارتخانه و "توسعه مبتنی بر دانایی" و دانش بنیان و به بیانی دیگر تاکید بر توسعه علم و فناوری در سطح ملی و رهنمودهای مشخصی برای بینالمللی کردن فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و همکاریهای بینالمللی و فناوری در برنامه چهارم و در نهایت به "توسعه مبتنی بر دانایی اختصاص یافته" یا توسعه دانایی محور در برنامه پنجم پیش میرود که نشان از حرکت کمی به سوی کیفیت و توسعه در برنامههای توسعه کشور میدهد. اکنون با نزدیک شدن به برنامه ششم توسعه شاهد آن هستیم که "بینالمللی شدن" آموزش عالی کشور در این برنامه امری جدی قلمداد شده است. با توجه به اشباع آموزش عالی کشور اکنون در برنامه ششم توسعه، دولت ضرورت بینالمللی شدن دانشگاههای دولتی را مد نظر قرار داده است. مهراد با اشاره به پیش بینی افزایش تعداد دانشجویان کشورهای جهان تا سال 2025 به 266 میلیون نفر اذعان دارد که تعداد دانشجویانی که خارج از مرزهای خود به تحصیل مشغول خواهند بود نیز سه برابر خواهد شد.به گفته وی، علی رغم تسلط کشورهای انگلیسی زبان بر بازار آموزش عالی، اما در حال حاضر کشورهایی مانند سنگاپور، مالزی، تایلند و کشورهای خاورمیانه نیز ظرفیت دانشگاههای خود را برای جذب دانشجویان خارجی افزایش دادهاند. وی معتقد است در بین کشورهای خاورمیانه، ایران به عنوان کشوری بزرگ و با سابقه کهن در آموزش عالی دارای دانشگاههایی است که از پتانسیل های علمی زیادی برخوردار است و برای دورنماندن از عرصه های بین المللی آموزش عالی به گفته وزیر علوم باید بین المللی شدن را در دستور کار خود قرار دهند با ملاحظه اهمیت و ضرورت بین المللی شدن آموزش عالی این سؤال به ذهن متبادر می شود که آیا واقعا دانشگاههای ما ظرفیت بینالمللی شدن را دارند؟ موانع مهم بینالمللی شدن در کشور ما چیست؟ کشورهای دیگر این مسیر را چگونه طی کردهاند؟ دانشگاههای ما چگونه میتوانند از ظرفیت موجود به نحو بهینه استفاده کنند و به این مسیر بپیوندند؟ بنابراین همانگونه که از بررسی سیاستها و اسناد بالادستی مشخص میشود آموزش عالی ایران در رویارویی با چالشهای ناشی از جهانی شدن ارتباطات و اطلاعات برخی از الزامات بین المللی شدن را پذیرفته است. اماپرسش مهم آن است که آیا در عمل این سیاستها، قوانین و برنامه های مصوب دستاوردی برای آموزش عالی کشور به همراه داشته است؟ در پاسخ به این پرسش با تکیه بر تجربه و بررسیهای انجام شده میتوان گفت به لحاظ علمی وضعیت بین المللی شدن آموزش عالی کشور متفاوت و بیش از هر چیز مبتنی بر سعی و خطا است. به عبارت روشنتر هر یک از مؤسسات آموزش عالی کشور بر حسب مصوبات، آیین نامهها و شیوه نامههای وزارت علوم، تحقیقات و فناّوری؛ شوراهای سیاستگذاری و نیز مدیران مرتبط به صورت منتخب جلوهها و فعالیتهای خاصی را کانون توجه خود قرار میدهند که لزوماً از رویکرد، راهبرد و مدل مفهومی خاصی تبعیت نمیکند. برای مثال طی سالهای اخیر که موضوع رتبه بندی دانشگاهها در نظامهای رتبه بندی جهانی حائز اهمیت شده است توجه به سیاستها و خط مشیهایی که به این مهم کمک میکند در دستور کار تصمیمگیران و کنشگران اصلی آموزش عالی ایران و مؤسسات تابع قرار گرفته است. توسعة روابط، همکاریها و مبادلات علمی و فرهنگی دانشجویان دانشگاه ها و مراکز علمی در داخل و خارج از کشور با اولویت دادن به کشورهای منطقه و جهان اسلام از جمله اهدافی است که همواره حوزة معاونت دانشجویی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در پی تحقق آن بوده است. تأسیس شعب در خارج از کشور یکی دیگر از مصادیق بین المللی شدن است. در زمینهی تأسیس شعب دانشگاههای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور در سال 1387، اقداماتی در مرکز همکاری های علمی بین المللی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری صورت گرفته که از آن جمله میتوان به این اقدامات در دست انجام اشاره کرد: تأسیس شعبهی دانشگاه تربیت مدرس )دانشگاه تحصیلا ت تکمیلی فارابی) در کشور سوریه، تأسیس شعبهی دانشگاه پیام نور در کشورهای کومور، افغانستان و گرجستان، تأسیس شعبهی دانشگاه فردوسی مشهد در هرات، تأسیس شعبهی دانشگاه شهید بهشتی در لبنان و تأسیس شعبهی دانشگاه جامع علمی کاربردی در کشور کومور. گسترش زبان و ادبیات فارسی و ایران شناسی در خارج از کشور، شرکت اعضای هیأت علمی در کنفرانسها، گردهماییهای علمی بین المللی، برگزاری همایشها و کنفرانسهای بین المللی داخل، فرصتهای مطالعاتی و تحقیقاتی و سفرهای خارجی از دیگر اقدامات مورد توجه در فضای بین المللی است. از همین رو میتوان پیشبینی کرد که چنانچه مبنای تشویقها و کانون توجه در عرصهی سیاستگذاری آموزش عالی به سمت و سوی دیگری میل پیدا کند آنگاه وضعیت بین المللی شدن دانشگاه نیز متفاوت خواهد بود. پرسش مطرح در این بخش آن است که عوامل علی مؤثر در بین المللی شدن شعبه ایجاد شده دانشگاه پیامنور در گرجستان کدامند؟ راهبردهای بهینه برای بین المللی شدن شعبه ایجاد شده دانشگاه پیامنور در گرجستان چه میتواند باشد؟ بسترهای مورد نیاز بین المللی شدن شعبه ایجاد شده دانشگاه پیامنور در گرجستان کدامند؟ عوامل مداخلهگر در بین المللی شدن شعبه ایجاد شده دانشگاه پیامنور در گرجستان کدامند؟ پیامدهای بین المللی شدن شعبه ایجاد شده دانشگاه پیامنور در گرجستان کدامند؟
علم، یک مفهوم بین المللی است یعنی اساساً مرز و وطن ندارد، از همیین رو لازمه ی تعالی و حیات یک سازمان علمی، داشتن ارتباط مستمر با جهان خارج است تا بتواند با آگاهی یافتن از جدیدترین یافته ها در دوره های مختلف فعالیت خود، موفقیت قابل قبولی در رفع نیازهای داخلی اش به دست بیاورد )آراسته ،1385). یقیناً نیل به هدف مرجعیت علمی در منطقه بدون بر خورداری از یک آموزش عالی توسعه یافته و موفق در توسعه آموزش عالی امکان پذیر نمی باشد. اساساً بین المللی کردن آموزش عالی در قالب مراحل زیر شکل گرفته است:
تاریخچه مفهوم»بینالمللی شدن «به ویژه در ادبیات مربوط به حوزههای علوم سیاسی و روابط بینالملل به دو سده پیش برمیگردد. در این معنا بینالمللی شدن دانش-واژه نوینی نیست. در حوزه آموزش عالی، بینالمللی شدن به عنوان یک سیاست جدید شناخته میشود (آلتبچ[14]، 2004). به عبارتی، در سه دهه اخیر مفهوم و ایده آموزش عالی بینالمللی هم در بعد بخشی )آموزش، پژوهش و خدمات) و هم در بعد فرا بخشی (اقتصاد، سیاست، و روابط بینالملل) موضوع بسیاری از سیاستگذاریها و پژوهشها بوده است. بر اساس گزارش اتحادیه بین المللی دانشگاهها (2003) نود و شش درصد از مدیران و سیاستگذاران آموزش عالی بینالمللی شدن را به نفع دانشگاههای خود میدانند. با استناد به پژوهش نایت (2003) تا اوایل قرن جدید هفتادوسه درصد کشورها و دانشگاههای عضو اتحادیه بینالمللی دانشگاهها، بینالمللی شدن را به عنوان اولویت اول خود برای اصلاح نظامهای آموزش عالی میدانند. به لحاظ نظری صاحبنظران حوزه آموزش عالی معتقدند که بینالمللی شدن عاملی برای تغییر و وسیلهای برای دستیابی به توسعه میباشد. ازاینروست که امروزه استراتژیها و برنامههای آموزشی، علمی و سازمانی دانشگاهها بر اساس سیاستها و فعالیتهای آموزش عالی بینالمللی نوشته میشوند (هرمان[15]، 2005). وقتی از بینالمللی کردن دانشگاه صحبت میشود، اغلب الگوی سنتی تحصیل دانشجویان کشورهای کمتر توسعه یافته به ذهن متبادر میشود، اما این تصویر امروز نادرست است. تحولات دهه اخیر نشان میدهد که تعداد دانشجویان خارجی جهان به شدت افزایش پیدا کرده و الگوی اعزام دانشجویان به خارج و ترکیب این دانشجویان نیز کاملاً تغییر کرده است. اولین تغییر این است که بیشترین میزان "دانشجویان خارجی" متعلق به کشورهای اروپایی و آمریکاست، یعنی این کشورها هم بیشترین پذیرنده و هم بیشترین فرستنده دانشجوی خارجی هستند. همچنین جان نایت (2008) در جدیدترین تعریف خود، بینالمللی شدن را فرآیند ادغام یک بعد بینالمللی، بینفرهنگی یا جهانی در فرآیند، کارکرد یا تحویل آموزش عالی در سطوح مؤسساتی و ملی معرفی میکند. از آنچه از تعاریف فوق برمیآید این است که آموزش عالی به سمت و سوی یک تغییر اساسی در نتیجهی جهانی شدن حرکت میکند و همانطور که استرومکوئیست[16] (2007) در پژوهش خود با نام «بینالمللی شدن بهعنوان پاسخی برای جهانی شدن» خاطرنشان کرده است این تغییرات اساسی ممکن است ناشی از تأکیذ بیشتر فشارهای بازار در فرآیند تصمیمگیری برای آموزش باشد و همه دانشگاهها، چه دولتی و چه خصوصی، این فشارها را تجربه میکنند. ریان[17] (2001) اظهار میدارد آموزش بینالمللی نه فقط درک سایر فرهنگها بلکه دیدن فرهنگ خودی از دریچه چشم دیگران است. بینالمللی سازی مرزهای ملی و ویژگیهای منحصر به فرد جوامع و فرهنگها را مشخص میسازد و در منظر جهانی شدن بر درک و همکاری بینالمللی تأکید دارد (یوری[18]، 1998). بهجتی اردکانی و یارمحمدیان (1396) پژوشی با عنوان بررسی بینالمللی سازی نظام آموزش عالی در کشورهای آمریکا، کانادا و استرالیا و ارایه الگوی مناسب در ایران انجام دادهاند. آنها در این پژوهش با مقایسه استراتژیهای سه کشور آمریکا، کانادا , استرالیا دریافتند که مهمترین استراتژی این کشورها بینالمللی کردن برنامهی درسی و یادگیری و الحاق محتوای بینالمللی به برنامههای درسی موجود است و تغییر مکان فیزیکی استاد و دانشجو در قالب برنامههای مبادله کمتر مورد توجه است. امروزه ارجحیت بر بینالمللی سازی برنامههای درسی بومی، ملی و محلی داخل هر کشور است. همچنین پژوهشگران در مقایسه بینالمللی سازی برنامههای درسی آموزش عالی در کشورهای منتخب به نتایج ذیل رسیدند. حمیدیفر، یوسف و ابراهیمی (1396) پژوهشی با عنوان رهبری و مدیریت در بینالمللیسازی آموزش عالی انجام دادهاند. انتایج تحقیق نشان داد که بین تعاریف بینالمللیسازي و جهانی شدن در آموزش عالی وجه متمایز روشنی وجود دارد و براي رسیدن به سطح مطلوب بینالمللیسازي آموزش عالی چهار حیطه اصلی باید مدیریت و رهبري شوند که شامل مطالعه تحلیلی محیط، توسعه برنامه راهبردي منسجم و هدفدار، پیاده سازي و سازماندهی زیرساختها و رصد و ارزیابی پیوسته و مؤثر. زمانیمنش، خراسانی و بختیاری (1396) پژوهشی با عنوان طراحی مدل بومی برای بینالمللی سازی دانشگاههای علوم پزشکی ایران: مطالعه کیفی با هدف طراحی چارچوب مفهومی بینالمللی سازی دانشگاههای علوم پزشکی انجام دادهاند. مدل طراحي شده توسط این پژوهشگران شامل عوامل زيربنايي (شرایط سیاسی و امنیتی، شرایط فرهنگی و اقتصادی و شرایط جهانی و منطقهای) و روبنايي(مدیریت و منابع انسانی، همکاری علمی، فضا و تجهیزات، برنامههای درسی، فعالیت فوق برنامه، نظارت و بازبینی و فرهنگ دانشگاهی) است كه عوامل زيربنايي به صورت غيرمستقيم و نامحسوس بر بينالمللي سازي دانشگاههاي علوم پزشكي تاثير ميگذارند و عوامل روبنايي به صورت مستقيم و محسوس به دانشگاههاي علوم پزشكي وجهه بين المللي ميدهند. خرسندی طاسکوه (1395) پژوهشی با عنوان تحلیل مبانی نظری و اهداف بینالمللی شدن آموزش عالی با هدف پاسخگویی به این پرسش اساسی که سیاستگذاران و مدیران دانشگاهها عمدتاً چه انگیزهها و اهدافی را از بینالمللی شدن تعقیب میکنند، انجام داده است. نگارنده این پژوهش بر این باور است دانشگاهها مدیریتهای مؤسسات آموزش عالی باید با توجه به نیازها و ظرفیتهای دانشگاهی، بافت اجتماعی، شرایط سیاسی و ویژگیهای فرهنگی که بر سازمان آنها محیط هستند، برای بینالمللی شدن سیاستگذاری و برنامهریزی نمایند. نتیجه دوم این است که قرائتها و برداشتهای متفاوتی از رابطه بین جهانی شدن و بین المللی شدن وجود دارد. تنوع قرائتها و کیفیت برداشتهای موجود به عوامل مختلفی نظیر زمینه معرفت شناختی، موقعیت جغرافیایی، موضع کنشگران )از موضع صادرکننده و یا واردکننده محصولات آموزش عالی بینالمللی ، دولتهای سیاسی، و نیز الزامات و مقتضیات سازمانی و زیست-بوم دانشگاهها بستگی دارد. نتیجه سوم این است که اهداف آموزش عالی بینالمللی از مؤلفههای کارکردگرایانِ نظیر برند سازی، درآمدزایی، توسعه اجتماعی و امنیت ملی، اجرای پژوهشهای بینالمللی ، و نیز اهداف آرمانگرایانه مانند یادگیری و سواد بین فرهنگی، صلح سازی، توسعه ایده شهروندی جهانی، و تضمین کیفیت برنامههای آموزشی و فرهنگی متنوعی برخوردار هستند. خراسانی و زمانیمنش(1391) پژوهشی با عنوان راهبردهای مؤثر در بینالمللی شدن دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی ایران با هدف بررسی نقش راهبردهاي ارتباطي، سياسي، خدماتي و دانشگاهي در بين المللي شدن دانشگاه ها و موسسات آموزش عالي از ديدگاه اعضاي هيات علمي بر حسب جنسيت و مرتبه دانشگاهی انجام دادهاند. نتایج حاصل از این پژوهش نمایانگر این بود که در راهبرد ارتباطی "استقبال از ایدههای جدید بینالمللی در زمینه آموزش عالی، در راهبرد سیاسی "گسترش توافقنامههای تحقیقی بینالمللی"، در راهبرد خدماتی " افزایش حمایت مالی از فرصتهای مطالعاتی اساتید و دانشجویان" و در راهبرد دانشگاهی " توجه به بینالمللی شدن آموزش عالی" به عنوان اولویتهای مصاحبه شوندگان بوده است. قاسم پور دهاقانی و لیاقتدار (1390) پژوهشی با عنوان تحلیلی بر بومی سازی بینالمللی سازی برنامه درسی دانشگاهها در عصر جهانی شدن از میان نظرات متخصصان حوزه علوم تربیتی و جامعه شناسی از طریق مصاحبه انجام داده اند. آنها دریافتند اگرچه هر نظام آموزشی طبق آرمانها و اهداف جامعه و با توجه به میزان اهمیتی که برای دانش ملی و دانش جهانی قائل است، راهکارها و فرصتهای خاصی در ارتباط با رویکرد بین المللی سازی و بومی سازی علوم دارد، اما نظامهایی که دور از هرگونه افراط و تفریط در این زمینه قدم برداشته اند، توانسته اند نسبت به فرصتها و چالشهای پیشرو، تصمیمات مؤثرتری داشته باشند و در بحث تولید علم و تحقق رسالتهای آموزش عالی، اثربخشتر عمل کنند. مایکل بایرام (2018) پژوهشی با عنوان چشم انداز بین المللی: بین المللی شدن آموزش عالی، انجام داده است. هدف این پژوهش پی بردن به اهمیت بین المللی بودن، برای بین المللی شدن آموزش عالی است. این پژوهش برخی از مفهوم سازی ها و تعاریف بین المللی سازی را تحلیل می کند و در نهایت به این نتیجه می رسد که بین المللی گرایی دارای ابعاد اخلاقی است که می تواند به ارزشی پایه ای برای فرایندهای بین المللی شدن درآید. یافته های این پژوهش مبنایی برای ارزیابی جنبه پژوهش های مختلف بین المللی سازی مانند طراحی و اجرای برنامه های درسی است. همچنین رویکردی که در این پژوهش به کار گرفته شده است، در صورت اجرا، منجر به تغییر در برنامه درسی خواهد شد. همچین این پژوهش به پیامدهای بین المللی شدن می پردازد که تحرک و کوشا تر شدن دانشجویان یک جنبه مهم بین المللی شدن است. آرمسترانگ و لاکسانا[19](2017) پژوهشی با عنوان بینالمللی شدن آموزشعالی: مطالعه موردی تایلند و مالزی انجام دادهاند. دراین پژوهش، مؤلفههای اصلی بینالمللی شدن آموزشعالی و عوامل ارتقاء دهنده کارآمد دست آورد بینالمللی شدن در آموزشعالی شناسایی و بهترین مدل کاربردی بینالمللی شدن آموزشعالی در تایلند ایجاد و تأیید شده است. مدل کاربردی بینالمللی شدن شامل هفت مؤلفه اصلی بوده است: سه مؤلفه نخست در بخش دولتیاند که همان دولت، کمیسیون آموزشعالی و د فترکمیسیون آموزشعالی است و مورد چهارم مؤسسات آموزشعالی بوده که دارای شش عنصر کیفیت در درون خود هستند و مورد پنجم شریک/شبکه بینالمللی و مورد ششم کارفرمایان و مورد هفتم اصناف یا نمایندههای مربوط با ارتقاء کیفیت بوده است. همچنین نتایج نشان میدهد این مدل را میتوان برای موسسات آموزشعالی در تایلند به کار برد. این مدل بسیار جامع بوده و تمامی عناصر مهم بینالمللی شدن و تقریبا تمامی سهامداران اصلی را تحت پوشش قرار میدهد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که راهبرد بینالمللی شدن آموزشعالی ارائه شده را میتوان در جامعه اتحادیه جنوب شرقی آسیا اجرا نمود تا به جای تشدید رقابت سرمایه انسانی را افزایش دهد. رگا[20] و همکاران (2015)،پژوهشی با عنوان بین المللی شدن آموزش عالی: تجزیه و تحلیل عوامل موثر بر انتخاب آموزش عالی توسط دانشجویان خارجی، انجام دادهاند. این پژوهش به بررسی راه هایی می پردازد که به بین المللی شدن آموزش عالی کمک می کند تا بتوان از طریق آن دانشجویان خارجی را جذب کرد. هدف این پژوهش، تحليل و ارزيابي عوامل موثر بر انتخاب دانشجوي خارجي موسسه آموزش عالي است تا پيشنهادات بيشتري را براي بين المللي شدن آموزش عالي ارائه دهد. نتیجه گیری این پژوهش کمک به توسعه برنامه های تحصیلی در انگلیسی، مشارکت استادان مهمان و مشارکت در فعالیت های دیگر با هدف جذب کارکنان خارجی و دانشجویان است. وارویک[21] (2014) در پژوهشی با عنوان تجارت بین الملل بوسیله آموزش عالی و دیدگاه مدیریتی در بین المللی شدن دانشگاه های انگلستان، یک دیدگاه مدیریتی برای بررسی بین المللی سازی آموزش عالی ارائه میدهد. با استفاده از چهار مطالعه موردی دانشگاه های انگلستان، این پژوهش تفاوت بین سازمان هایی را نشان می دهد که پیشرفت های خوبی در راستای اجرای استراتژی بین المللی شدن داشتند و توانستند مشکلات را بیابند. مرور ادبیات شامل سه مجموعه ادبیات است: بین المللی بودن آموزش عالی، مدیریت موسسات آموزش عالی و مدیریت استراتژیک. بر اساس ادبیات، سه چالش اصلی برای دانشگاه های انگلستان که بین المللی شدن سازمان را در بر می گیرند شناسایی شده است. ادبیات نشان می دهد که دانشگاه های معاصر مکان خوبی برای بین المللی سازی تجارت هستند و به همین ترتیب باید توجه بیشتری به نحوه مدیریت استراتژی بین المللی خود داشته باشند. این تحقیق نشان می دهد که برخی از دانشگاه های انگلستان در حال تلاش برای رسیدن به شرایط بهتر با توجه به با محیط عملیاتی خود هستند و در حالی که آنها تقریبا همه استراتژی های بین المللی را دارند نیاز به توجه بیشتر به اجرای این استراتژی است. ژو[22] (2016) پژوهشی با عنوان "رویکرد سیستمهای پویا به بینالمللی شدن آموزشعالی" در دانشگاه استاکتون نیوجرسی جنوبی امریکا انجام داده است. در این پژوهش نظریه سیستمهای پویا برای بررسی ماهیت و توسعه بینالمللی شدن آموزشعالی به کار گرفته شده است. برا ساس نظریه سیستمهای پویا بینالمللی شدن آموزشعالی دارای پنج سطح میباشد"بینالمللی، ملی، موسساتی، برنامهای و فردی". هر سطح دارای پنج مؤلفه "اهداف، پیامدها، برنامهها، رویکردها و پروژهها" است و هر سطح دارای دامنه رشد بوده که به روابط پویا بین این سطوح بستگی دارد. در ادامه پژوهش چرخه بینالمللی شدن دانشگاه استاکتون با عنوان نمونهی به کارگیری رویکرد سیستمهای پویا برای بینالمللی شدن آموزشعالی مورد بحث قرار گرفته است. در شکل زیر مدل سیستم پویای بین المللی شدن نشان داده شده است.
تاریخچه سیر تحولات بینالمللی سازی در آموزش عالی
عوامل و دلایلی که بر جذب و انتخاب دانشجویان به مؤسسات آموزش عالی میان مرزی تأثیر گذارند و میتوان به برتری و تفوق این مؤسسات (لسک[23]، 2007) هزینه مطالعه (سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی، 2006) و آشنایی یا مهارت و تسلط بر زبان کشور آن مؤسسه اشاره کرد (فیگان و فیلد، 2009). اما عامل مهم دیگر که در ادبیات خیلی برجسته نیست عبارت است از بهبود سطح درآمد در کشورهای درحال توسعه، رشد سریع اقتصادی و بهبود درآمدها و استانداردهای زندگی از جمله موارد مؤثر بر روی افزایش آموزش میان مرزی برای دانشجویان این کشورهاست. کشورهایی چون چین، هند، کره و مالزی از این جملهاند. همچنین بسیاری از این کشورها با توجه به سیاستهای آزادسازی، سرمایهگذاریهای خارجی را در کشورهایشان مورد ترغیب قرارداده و در نتیجه دانشجویان به خاطر سطح دستمزدهای بالایی که به واسطه این گونه مشاغل در کشورهایشان میتوانند به دست آورند، خانوادههایشان را تشویق به پرداخت هزینههای آموزش میان مرزی میکنند (فیگان و فیلد، 2009).در ادامه سیر تحول تاریخی بینالمللی سازی آموزش عالی در اروپا، ایالات متحده و کشورهای درحال توسعه مطرح میشوند:
2-1-3-1- بینالمللی سازی آموزش عالی در غرب با تأکید بر اروپا
2-1-3-2- بینالمللی سازی آموزش عالی در انگلستان
2-1-3-4- بینالمللی سازی آموزش عالی در کشورهای درحال توسعه
دلایل بینالمللی سازی آموزش عالی
در بسياري كشورها بين المللي شدن نه به عنوان يك هدف كه به عنوان ابزاري براي رسيدن به اهدافي بزرگتر مانند بهبود كيفيت، بازسازي و ترفيع سيستم و خدمات آموزش عالي در نظر گرفته مي شود. كشورها دلايل متفاوتي براي ورود به بحث بين المللي شدن دارند. گسترش دیدگاههای نئولیبرالیستی باعث خودگردانی اقتصادی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی میشود. تربیت افرادی که بتوانند به دنبال سود فردی خود باشند، محوریت مییابد و در همین راستا آموزشهای فنی و حرفهای اهمیت بیشتری پیدا میکند (دلانگ و لیزوت[24]، 1999). در زمینهی تأثیر اقتصاد جهانی بر فرآیند آموزش و پرورش تافلر معتقد است در قرن بیست و یکم، عصری که در پیش روی داریم، عصر دانایی است. عصری که بر پایهی قدرت، دانایی و ثروت بنا شده است. حتی در اقتصادی که بر پایهی دانایی قرار گرفته مهمترین موضوع، سیاست داخلی یا توزیع ثروت نیست بلکه توزیع اطلاعات و رسانههایی است که ثروت تولید میکند(تافلر، 1376). بنابراین تقویت بعد بینالمللی در آموزش عالی، تقویت کشور در رقابتهای منطقهای و جهانی نیز است.از نظر فرهنگی مهمترین هدف برای بینالمللی شدن آموزش عالی گسترش ارزشها و اصول مورد نظر فرهنگ ملی کشورها به عرصه بینالمللی است (دیویت،2002). بعد فرهنگی مؤثرترین بعد از نظر تأثیرگذاری بر نظام آموزش و پرورش است. جهانی شدن باعث نفوذ ارزشهای فرهنگی سایر جوامع در جامعه میشود. همچنین رشد پدیدهی مهاجرت باعث ایجاد کلاسهای چند فرهنگی و اهمیت یافتن یادگیری برای با هم زیستن و استلزامات خاص آن که یادگیری شناخت خویشتن، قائل شدن احترام برای دیگران و آموختن حس مسئولیت و همکاری با دیگران است، میگردد (دعائی و عالی، 1384). نقش و دلایل اقتصادی و سیاسی برای بینالمللی شدن آموزش عالی به شدت به طور کامل و جامع در طول زمان تغییر کرده است. در این قرن و خصوصاً بعد از جنگ جهانی دوم با روی کار آمدن ایالات متحده آمریکا به عنوان یک قدرت بینالمللی، دلایل سیاسی بٌعد جدیدی به خود گرفت؛ یعنی حرکت به سمت حفظ و گسترش تأثیرات آمریکا داشت. دانش دیگر فرهنگها زبانها و نظامها به شکل جدی اهمیت یافت. دانشگاههای ایالات متحده به شکل اساسی از طریق سازمانهای ایالتی و دفاعی در جهت توسعه مطالعات منطقهای، کارآموزی زبان خارجی و مطالعه برنامههای خارج از کشور برانگیخته شدند .این دیدگاه خوشبینانه به آموزش عالی به عنوان یک عامل مؤثر برای صلح در سیاستهای آمریکا در نظر گرفته شد و آموزش عالی در 50 سال گذشته حمایتهای بسیاری را از هر نظر کسب کرد. در حال حاضر دلایل اقتصادی به عنوان نیروی محرک برنامههای اروپایی برای همکاری و مبادله در پژوهش، فنآوری و آموزش مطرح میباشند و ممکن است متداولتر باشند. این تغییر در تأکید از سیاست به اقتصاد در مطالعه ای که در سال 1997 با عنوان «سیاستهای ملی برای بینالمللی شدن آموزش عالی در اروپا» توسط مؤسسه ملی سوئد تهیه شد، شرح داده شده است. یافتهها نشان میدهد در کشورهای اسکاندیناوی، استرالیا، آلمان، انگلستان، هلند، اروپای مرکزی و شرقی گرایشی نسبت به تغییر از عوامل سیاسی، فرهنگی و آموزشی در جهت عوامل اقتصادی به عنوان دلایل اساسی حاکم برای بینالمللی شدن وجود دارد. تنها استثنا کشورهای جنوبی نظیر یونان هستند؛ جایی که بینالمللی شدن آموزش عالی بیشتر بوسیله دلایل علمی، فرهنگی و سیاسی هدایت شده است. از نظر دوویت (2010) دلایل سیاسی در بین المللی شدن آموزش عالی پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه در دوران جنگ سرد، بسیار غالب بودند و همچنین، پس از 11 سپتامبر 2001، که امنیت ملی امریکا اهمیت دوچندانی پیدا کرد، دلایل سیاسی بینالمللی شدن، توجیه بیشتری یافته است. در زمینهی دلایل فرهنگی و اجتماعی نیز دوویت (2010) بر نقش دانشگاه ها در ایجاد درک بینفرهنگی و ارتقای شایستگیهای بین فرهنگی در استادان و دانشجویان اشاره دارد و نگرانی خود را از فشار موجود بر دانشگاه ها بر عدم موفقیت آنها در انسجام فرهنگی و اجتماعی بیان میکند. همچنین، از نظر دوویت (2010) اگرچه دلایل بسیار متنوعی متناسب با شرایط کشورها وجود دارد، اما دلایل اقتصادی، اهمیت بیشتر دارند و در میان دلایل آکادمیک نیز کسب رتبه و جایگاه و پروفایل سلزی از دلایل غالب به شمار می آیند.
بررسی وضعیت بینالملی شدن آموزش عالی در ایران
جایگاه بین المللی دانشگاه های ایران
نگاهی به جایگاه و رتبه دانشگاه های ایران در رتبه بندی جهانی میتواند نقاط قوت و ضعف آنها را آشکارتر کند. بدین منظور با مطالعه مرجع تامسون رویترز که از مراجع مهم رتبه بندی دانشگاههای دنیا است میبینیم که در سال 2016 هیچ دانشگاهی از ایران در رتبه زیر صد دنیا قرار نگرفته و با توجه به این که این مرجع دانشگاههای دنیا را با پنج شاخص تدریس، پژوهش ، استنادات، چشم انداز بین المللی و درآمد صنعتی مقایسه و رتبهبندی میکند نگاهی دقیق به رتبه دانشگاههای برتر ایران (جدول 7-2) در این شاخصها نشان میدهد که پایینترین امتیاز تمام دانشگاههای ایران در شاخص چشم انداز بین المللی است که از سه بخش تشکیل شده است: درصد استادان بینالمللی، همکاریهای بینالمللی، و درصد دانشجویان بینالمللی. نمرهی هرکدام از این شاخصها از صد لحاظ شده است.
جدول 1: رتبه دانشگاههای برتر ایران در مقایسه با کشورهای جهان
جدول بالا نشان میدهد که دانشگاههای ایران از میان پنج شاخص تایمز در شاخص چشم انداز بین الملل دارای کمترین امتیاز هستند و در صورتی که در این شاخص پیشرفت کنند در رتبه بندی بین المللی رشد خوبی خواهند داشت که در نتیجه برند و جایگاه دانشگاههای ایران تغییر مثبتی خواهد کرد. اما سؤال این است چرا دانشگاههای ایران در این شاخص دارای کمترین امتیاز هستند؟ بدین منظور بررسی وضعیت کنونی و ساختار آموزش عالی ایران و همچنین قوانین و اسناد بالادستی در کشور کمک شایانی به تحلیل این مساله خواهد کرد.
بینالمللی سازی آموزش عالی در اسناد بالادستی
دیگر اسناد: علاوه بر اسناد فوق، توجه به ارتقای فعالیتهای بینالمللی در اسناد دیگر حوزه آموزش عالی نیز به چشم میخورد. «سیاستها و ضوابط اجرایی طرح آمایش عالی 192» یکی از این اسناد است. در بند پنجم این سند آمده است: وزارت علوم، تحقیقات و فناوری موظف ایت به منظور پاسخ گویی به نیازهای گوناگون کشور در بخشهای مختلف، طرح مأموریت گرایی مؤسسههای آموزش عالی را با توجه به سطوح عملکردی بینالمللی، ملی، منطقهای و خاص تدوین کند و پس از تصویب به اجرا درآورد». رصد وضعیت آموزش عالی ایران بر حسب گزارشهای رسمی منتشر شده نیز از نوعی بی توجهی، سطحی نگری، نگاه مبتنی بر سعی و خطا که لزوماً از منطق روش شناختی برخوردار نیست و نیز تقلیل گرایی به مقوله بین المللی شدن دانشگاه و آموزش عالی حکایت دارد. نگاهی به آمار سال تحصیلی 93 - 94 از بررسی فعالیتهای علمی بین المللی دانشگاههای ایران این طور نشان میدهد که درصد دانشجویان خارجی به کل دانشجویان در حال تحصیل در بین 32 دانشگاهی که در گزارش بازده زمانی 1393 - 1394 مشارکت داشتند، حدود 74/0 درصد بوده است. از میان دانشگاههای بررسی شده، تنها دانشگاه پیام نور دارای شعبه دانشگاهی در خارج از کشور بوده که بیش از نیمی از دانشجویان خارجی در همین دانشگاه مشغول به تحصیل بودند.
نظریهها و رویکردهای گوناگونی نسبت به روایی و پایایی پژوهشهاي کیفی وجود دارد. در پژوهش کمی میتوان روایی را اینگونه تعریف کرد که پژوهش دقیقاً چه اندازه آنچه قرار است بسنجد را میسنجد. اما این تعریف در پژوهشهاي کیفی چندان جایگاهی ندارد؛ زیرا هدف، ارزیابی و سنجش چیزي نیست؛ بلکه درك و شناخت موضوعی است. نظریهپردازان معتقدند که به جاي دو واژة روایی و پایایی، در پژوهشهاي کیفی باید از واژة اعتمادپذیري استفاده کرد. تعیین اعتبار و پایایی یافتهها، مرحلهاي حیاتی در فرایند مصاحبه است. پایایی، به همسانی نتایج حاصل از مصاحبه و اعتبار و توانایی مصاحبه در سنجش اهداف مدنظر اطلاق میشود. اعتبار به میزانی گفته می شود که یک روش قادر است هدف مطالعه را بسنجد. در پژوهش حاضر، از روش توافقی درون موضوعی (پایایی بین دو کدگذار /ارزیاب) براي محاسبۀ پایایی متون استفاده شد. براي این منظور، از یک مدرس دانشگاه که بر موضوع پژوهش اشراف داشت، درخواست شد به عنوان همکار پژوهش (کدگذار) در این پژوهش مشارکت کند. سپس محققان به همراه همکار پژوهش، سه متن را کدگذاری و درصد توافق درون موضوعی را که به عنوان شاخص پایایی پژوهش به کار میرود، با استفاده از فرمول ذیل محاسبه کردند.
جدول3: محاسبه پایای بین دو کدگذار
جدول4: نتایج کدگذاری محوری و انتخابی
| |||
فراهمسازی شرایط برای مباحثه در مورد بینالمللی سازی دانشگاه | |||
|
شکل1: : مدل پارادایمی بین المللی کردن آموزش عالی
امروزه در سطح جهان، آموزش عالی عامل بسیار مهم در رشد و توسعه علمی جوامع به شمار میرود. در واقع نیروی انسانی تربیت شده و متخصص در نظام آموزش عالی، گسترش علم و فناوری وگسترش فرهنگ مهمترین عوامل توسعه و پیشرفت جوامع هستند. این توسعه و پیشرفت شامل تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و فناوری است. از طرف دیگر با توجه به اهمیت جایگاه آموزش عالی و رقابت های داخلی و خارجی در بین موسسات آموزش عالی تضمین کیفیت و اعتبار بخشی موسسات آموزش عالی و فرآیندی برای بینالمللی شدن آموزش عالی بیش از پیش مطرح میشود. آموزش در بعد بین المللی پدیده نسبتا جدیدی است که موجب تغییرات جدی در سناریوهای آموزشی شده است. بین المللی شدن یکی از نیازهای ضروری آموزش عالی است. دانشگاه ها یکی از مهم ترین اجزای نهاد آموزش کشورها، از مهم ترین عوامل شکل دهی جهان آینده تلقی می شوند. تلاش برای بین المللی کردن و حضور جهانی دانشگاه در عرصه جهانی به طور نزدیکی با فرآیند کنونی فعالیتها، افزایش وجهه و رتبه ملی و بین المللی موسسه گره خورده است. ﻫﻤﻜﺎري ﻋﻠﻤﻲ ﻣﻴﺎن داﻧﺸﮕﺎه ﻫﺎي ﻛﺸﻮرﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ اﻣﺮي ﺟﺪﻳﺪ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﺗﺤﻮﻻت اﺧﻴﺮ اﻗﺘﺼﺎدي و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻧﻴﺰ ﻓﻨﺎوريﻫﺎي ﻧﻮﻳﻦ، ﺗﺤﺮك داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن و اﻋﻀﺎي ﻫﻴﺌﺖ ﻋﻠﻤﻲ را ﺑﻴﺶ از ﭘﻴﺶ ﻣﻴﺴﺮ ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ. از اﻳﻦ رو، ﻫﻤﻜﺎري و ﻣﺸﺎرﻛﺖ در آﻣﻮزش ﺗﺨﺼﺼﻲ و ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎي ﻋﻠﻤﻲ در راﺳﺘﺎي ﻳﺎري دادن ﺑﻪ اﻗﺘﺼﺎد داﻧﺶﺑﻨﻴﺎن و توسعه ﻛﺸﻮرﻫﺎ ﺿﺮورت ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. از ﻃﺮف دﻳﮕﺮ، ﭘﺪﻳﺪهﻫﺎﻳﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺷﺪن اﻗﺘﺼﺎد، ﮔﺴﺘﺮدﮔﻲ ﺑﺎزار ﻛﺎر داﻧﺶ آﻣﻮﺧﺘﮕﺎن را از ﺑﺎزار ﻛﺎر ﻣﺤﻠﻲ و ملی ﺑﻪ ﺑﺎزارﻫﺎي ﻣﻨﻄﻘﻪاي و ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠﻲ اﻣﻜﺎن ﭘﺬﻳﺮ ﻛﺮده اﺳﺖ. اﻣﺎ ﺗﺤﻘﻖ اﻳﻦ اﻣﺮ ﻣﺴﺘﻠﺰم ﭘﺮورش ﻣﻬﺎرت ﻫﺎي ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠﻲ و ﭘﺮورش ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪيﻫﺎي وﻳﮋه در داﻧﺶآﻣﻮﺧﺘﮕﺎن داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ اﺳﺖ. از اﻳﻦ رو ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻲ ﺷﺪن داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ ﭘﺪﻳﺪهاي اﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻤﻲﺗﻮان آن را ﻧﺎدﻳﺪه ﮔﺮﻓﺖ. ﺑﺪﻳﻦ ﺟﻬﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ پدیده ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠﻲ ﺷﺪن داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ در دو دﻫﺔ اﺧﻴﺮ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ است. در این پژوهش، پس از کدگذاری متون مصاحبهها، با حذف معیارهای هممعنی و پرتکرار و در نهایت با مقولهبندی و دستهبندی معیارهای نهایی، تعداد 10 مقوله اصلی و 47 مقوله فرعی حاصل گردید. مقولههای اصلی احصاء شده عبارتند از: مولفه اقتصادی: بین المللی شدن آموزش عالی به دلیل ورود دانشجویان خارجی به داخل کشور برای یک کشور مزایای اقتصادی دارد و از طرفی به دلیل مهاجرت دانشجویان به خارج از کشور نیز به دلیل رقابت در اقتصاد جهانی منفعت دارد (بامبرگر، 2018). مولفه آموزشی و درسی: تقاضای روز افزون برای آموزش عالی تنها ریشه در آرمان اجتماعی ندارد ، بلکه به دلیل افزایش نیازمندی های بازار کار است ، که خود حاصل به کارگیری دانش افزوده شده است . دانشگاه ها باید به منظور پاسخ گویی به تقاضا، برنامه های آموزشی خود را در مقیاس گسترده تری سازماندهی کنند، به طوری که آموزش ، فرایندی مستمر و همیشگی در نظر گرفته شود که هرگز بعد از دانشگاه متوقف نخواهد شد (صبوری خسرو شاهی به نقل از عرب خردمند و همکاران، 1394). مولفه فرهنگی و اجتماعی: گریستن به بين المللي شدن آموزش عالي از بُعد سياست فرهنگي به اين معني نيست كه كشورها به عوامل فرهنگي-اجتماعي آن بي تفاوت هستند بلكه به معني آن است كه حداقلي از كشورها به آن به عنوان سياست فرهنگي صرف توجه دارند. جوامعی در ساختار سیاسی جهانی برترند که از نظر قدرت، ثروت و اطلاعات در صحنههای رقابت جهانی در وضعیت مطلوبتری قرار داشته باشند(دیویت، 1994). مولفه سیاسی: بین المللی شدن امروزه نه اتنخاب بلکه ضروررتی برای نظام های دانشگاهی است. به دلیل پیوستگی فزایندهی نظامهای دانشگاهی در شبکه جهانی دانش، این سیستمهای محلی دانشگاهی هرچه بیشتر به یکدیگر وابسته و پیوسته شدهاند. این مسئله در مورد ایران دو بعد مهم و کلیدی دارد: از یک سو به دلیل رابطه با غرب از طریق مبادلههای علمی و آکادمیک (به ویژه تحصیل ایرانیان در آنجا) سویههای ضمنی جدی و عمیق از بینالمللی شدن داریم، و از سوی دیگر فضای بینالمللی پیرامون ایران مستلزم حضور جدی در فضای فرهنگی و علمی منطقه است، مولفه سازمانی: هر مؤسسه آموزشی در مسیر حرکت خود به سوی بینالمللی سازی آموزش عالی با یکسری از موانع و محدودیتها نیز روبرو خواهد شد. این موانع و محدودیتها میتوانند ناشی از عوامل شناختی، انگیزشی، مالی و غیره در درون مؤسسه و یا محیطی و برون سازمانی باشند. لذا شناسایی این موانع و محدودیتها خواستگاهها و چالشهای مرتبط با آنها به منظور ارائه راه حلهای برنامهریزی شده کوتاه مدت و بلند مدت، و یا پذیرفتن و کنار آمدن با آنها امری اجتناب ناپذیر است (فیروزجائیان، 1396). ارتباطات بینالملل: بینالمللی شدن آموزش عالی در ایران نوعی آیندهنگری و امکان برخورداری از فرصتهای مطلوب است که دستاوردهای بزرگ آن بالارفتن کیفیت آموزش عالی ایران، افزایش ارتباطات بینالمللی و ایجاد فرصتهای جدید سیاسی، علمی، اجتماعی و فرهنگی است. با نگاهی دقیقتر ملاحظه میشود که نیاز کنونی آموزش عالی ایران نیز، دستیابی به همین پیامدهای بین المللی شدن است (فیروزجائیان، 1396). مولفه پشتیبانی و خدماتی: همواره یکی از پشتیبانهای اصلی تحقق یک سیاست، اسناد بالادستی است. سیاست بینالمللی سازی آموزش عالی در ایران براساس اسناد بالادستی مورد حمایت قرار گرفته است. مولفه دانشگاهی: آموزش بینالمللی نباید تجارب تقلیدی را ارائه دهد، بلکه باید فرصتهای وابسته به زمینه و گوناگون سازی را برای یادگیری و ایجاد دانش جدید جهت منفعت افراد جامعه فرآهم آورد و برای سرمایهگذاری بروی فرصتها و دستیابی به چشماندازها و اهداف، در سطح جهانی یا منطقهای، قارههای جهان را به داخل یک معادله آورد (موک، 2006). زیرساختهای مالی: بین المللی شدن دانشگاه در ایران، علاوه بر برنامهریزی دقیق و علمی نیازمند نظارت و بازبینی انتقادی تمام تجربهها و اصلاح آنها نیز هست. به رغم مشکلات کشور در بدنهی عظیم دانشگاه و زیرساختهای مالی موجود و همچنین شرایط بینالمللی پیرامونی، فرصت بسیار مناسبی برای بینالمللی شدن و توسعه در آموزش عالی ایرانی وجود دارد. تجهیزات و امکانات و مولفه اداری: دستیابی یک مؤسسه آموزشی به هدف بینالمللی سازی آموزش عالی بستگی دارد به شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعهای که در آن قرار دارد. اگرچه اینها نیز مواردی هستند که تحت کنترل مؤسسه نیستند ولی میتوانند به عنوان تسهیل کننده یا مانع در این راه عمل کنند.
آراسته ، حمیدرضا (1387). وضعیت دانشگاه های شهر تهران در عصر جهانی شدن از دیدگاه دانشجویان. فصلنامهپژوهشوبرنامهریزیدرآموزشعالی، 66-47.
آراسته، حمیدرضا(1385). همکاری های بین المللی آموزش عالی در ایران و چگونگی بهبود آن. فصلنامهپژوهشوبرنامهریزیدر آموزشعالی،115-99.
بازرگان، عباس (1387). مقدمه اي بر روش هاي تحقیق کیفی و آمیخته: رویکردهای متداول در علوم رفتاری. چاپ اول.تهران: انتشارت دیدار.
بهجتی اردکانی، فاطمه؛ یارمحمدیان، محمدحسین(1397). بررسی بین المللی سازی نظام آموزش عالی در کشورهای آمریکا، کانادا و استرالیا وارایه الگوی مناسب در ایران. دوماهنامه علمی - پژوهشی رهیافتی نو در مدیریت آموزشی، 1-18.
تافلر، آلوین (1376). موج سوم. ترجمه شهیندخت خوارزمی. تهران: انتشاراتسیمرغ.
حمیدی فر، فاطمه؛ کمارالزمان، یوسف؛ ابراهیمی، منصوره(1396). رهبری و مدیریت در بینالمللیسازی آموزش عالی. فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی، ۲۳ (۱) ،۴۹-۷۱ .
خراسانی، اباصلت؛ زمانیمنش، حامد(1391). راهبردهای موثر در بین المللی شدن دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی ایران. فصلنامهراهبردهایآموزش، 183-189.
خرسندی طاسکوه، علی (1395). تحلیل مبانی نظری و اهداف بین المللی شدن آموزش عالی. فصلنامهانجمنآموزشعالیایران، سال هفتم، شماره3، تابستان 1394.
خشنودیفر، مهرنوش؛ فتحی واجارگاه، کوروش (1390). بین المللی سازی برنامه های درسی با رویکرد آموزش از دور. نشریه علمی پژوهشی فناوری، سال ششم، جلد6.
دعائی،حبیب الله؛ عالی، مرضیه (1384). سازمانها در بستر جهانی شدن، مشهد: نشر بیان هدایت نور.
ذاکر صالحی، غلامرضا(1397). مسائل آموزش عالی ایران.تهران: انتشاراتپژوهشکدهمطالعاتفرهنگی و اجتماعی،وزارتعلوم، تحقیقاتوفناوری، 85-83.
زماني منش، حامد؛ خراساني، اباصلت؛ بختياري، تهمينه (1396). طراحي مدلي بومي براي بین المللیسازي دانشگاه هاي علوم پزشكي ايران: مطالعه اي كيفي. فصلنامه پژوهشدرآموزشعلومپزشكي.
سند نهایی چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 هجری شمسی(1382).
فیروزجائیان، طلعت الشریعه (1396). مطالعه و تحليل عوامل امتناع و شرايط امكان بينالمللي شدن در پرديس با تمركز بر برنامهريزي درسي بينفرهنگي (موردمطالعه: دانشگاههاي تخصصي تهران). انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.
قاسم پور دهاقانی، علی؛ لیاقت دار، محمدجواد (1390). تحليلي بر بومی سازي وبینالمللی شدن برنامه درسی دانشگاهها در عصر جهانی شدن. فصلنامه تحقیقات فرهنگي، 4(4)24-1.
قانون برنامه پنج ساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران (1390-1394).
قانون برنامه پنج ساله چهارم توسعه جمهوری اسلامی ایران (1385-1389).
Albach, Philip G. &Roberta M. Bassett (2004);“The Brain Trade”;Foreign
Alderman, G. (2001). The globalization of higher education: Some observations regarding the free market and the national interest. journal of Higher Education in Europe, 26 (1), 47-52.
Altbach, P.G., &Knight, J (2007). The internationalization of higher education: Motives and Realities. Journal of Studies in International Education, 11( 3), 290-305.
Armstrong, N., &Laksana, S. (2017). Internationalization of Higher Education: Case Studies of Thailand and Malaysia. journal of Scholar: Human Sciences,3(1), 102- 116.
Bamberger, A. Morris, P. Weinreb, Y and Yemini, M. Hyperpoliticised internationalisation in a pariah university: An Israeli institution in the occupied West Bank. International Journal of Educational Development;2018.
Bazargan, A., Gholizadeh, R., &Dadras, M. (2010). A look at transnational higher education in Iran: Issues and prospects. Quarterly Journal of Research and Planning in Higher Education, 58, 1-17
De Wit, Hans (2011). Globalisation and Internationalisation of Higher Education [introduction to online monograph]. Revista de Universidad y Sociedad del Conocimiento (RUSC), 8( 2), 241-248. UOC.
Dlong A &Lizzot, D (1999). Changing higher education curricula for a global and world. journal of Higher Education in Europe Multi cultural, 5(1).
Fathi Vajargah K, Arefi M, Zamani Manesh H. A Study of Barriers of Admission of Foreign Students to Higher Education Universities and Institutions, Research and Planning in Higher Education Journal;2012.
Harman, G. (2005). Internationalization of Australian higher education: A critical review of literature and research. In P. Ninnes &M. Hellstén (Eds.), journal of Internationalizing higher education: Critical explorations of pedagogy and policy ,119-140.
Jackson, J. (2008). Globalization, Internationalization, and short-term stays abroad. journal of intercultural relations,32(4), 349-358.
Knight, J. (2008). The internationalization of higher education: Complexities and realities. In D. Teferra &J. Knight (Eds). journal of Higher education in Africa: The international dimension,1-43.
Knight, J.,(2003). GATS, Trade and Higher Education. Perspective 2003: Where are We?, Observatory Report, May, www.obhe.ac.uk/products/.
Leask, B. (2007). International teachers and international learning. In E. Jones, &S. Brown (Eds.), journal of Internationalising higher education .
Levin, B. (2001). Conceptualizing the process of education reform from an international perspective. journal of Education Policy Analysis Archives, 9 (14), 1-12.
Michael Byram, (2018). Internationalisation in higher education –an internationalist perspective. On the Horizon.https:// doi.org/10.1108/OTH-11-2017-0090.
Mort, G. S., &Weerawardena, J. (2006). Networking capability and international entrepreneurship: How networks function in Australian born global firms. journal ofInter-national Marketing Review, 23(5): 549–572.
Policy, Issue 144 (Sept./Oct.), pp. 30-31.
Stromquist, N.P. (2007). Internationalization as a response to globalization: Radical shifts in university environments. journal of Higher Education, 53, 81-105.
Warwick, Ph. The international business of higher education e A managerial perspective on the internationalisation of UK universities. The International Journal of Management Education;2014.
Zhou, J. (2016). A Dynamic Systems Approach to Internationalization of Higher Education. Journal of International Education and Leadership, 6 (1), 2161-7252.
Designing Model for the Internationalization of Iran's Higher Education
(Case study: One of the university payam-E- nour branch’s in Gorgia)